دبیر بخش هنرهای تجسمی
https://srmshq.ir/pkxfhj
برای اولین بار نوشتن مقدمه برایم سخت است چون باید با حساسیت تمام کلمات درستی را انتخاب کنم و کنار هم قرار دهم تا بتواند کمی بار مسئولیت و نوپا بودن قلم من را در کنار یادداشتهای بزرگان هنر ایران و کرمان، کم کند؛ اما از طرفی هم این نوشتار برایم لذتبخش است چون بخش هنرهای تجسمی این بار متفاوتتر از شمارههای قبل عمل کرده است. اختصاص دادن بخش هنرهای تجسمی به علیرضا هاشمی نژاد افتخاری است که باعث شد تا بهواسطه نوشتههایی از نویسندگان متفاوت شناخت بیشتر و بهتری نسبت به جایگاه هنر خوشنویسی ایران، آثار پژوهشی، هنری و شخصیت ایشان پیدا کنیم. علیرضا هاشمی نژاد یکی از برجستهترین شخصیتهای حوزه پژوهشی هنر خوشنویسی ایران است که چندی پیش از کتاب وی با عنوان «از صفا تا شأن» با حضوری تعدادی از علاقهمندان و فعالان حوزه هنر و با حضور مدیر نشر مانوش در بنیاد یادگاران صنعتی رونمایی شد.
بخش هنرهای تسجمی این اتفاق را به فال نیک گرفته و به سراغ جمع زیادی از شخصیتهای هنری و ادبی تهران و کرمان که شناخت کامل تری از وی دارند، رفته تا ما را در انجام این امر مهم کمک کنند. دانستن من از هنر خوشنویسی ذرهای است که در غبار گم میشود به همین دلیل سخن را کوتاه میکنم. چون یادداشتهای پرمحتوایی توسط متخصصان این هنر در ادامه خواهید خواند.
اما در مورد علیرضا هاشمی نژاد جدای از آنکه میتوان گفت، وی پژوهشگر، هنرمند و مدرس دانشگاه هست یکی از فعالترین شخصیتهای هنری و علمی کرمان است که همیشه در بسیاری از رویدادهای هنری و فرهنگی حضور دارد.
مصاحبه مفصل و خواندنی رضا شمسی با علیرضا هاشمی نژاد تحت عنوان "خوشنویسان از پژوهش غافل اند" آن هم بعد از رونمایی از کتاب اتفاق خوبی بود، رضا شمسی سؤالاتی را مطرح کرد که ممکن است بعد از خواندن کتاب در ذهن بسیاری از ما ایجاد شود و پاسخهای نویسنده کتاب راهگشای باشد.
...
https://srmshq.ir/0s2koh
غیر از آنچه پیش روی شما است، با علیرضا هاشمینژاد چند گفتوگوی کوتاه دیگر انجام دادهام، اما هر بار احساس کردهام، بحث ناتمام، و پرسشهایی باقی مانده که مجال طرحش نشده است.
این بار اما فرصتی دست داد تا با او به شکلی مفصلتر گفتوگو کنم و درباره خیلی چیزها با او گپ بزنم؛ از صحبت درباره خودش گرفته تا نقدها و دیدگاههای کارشناسانهاش درباره خوشنویسی، تا موضع شخصیاش درباره برخی ویژگیهای اخلاقی. البته هنوز هم احساس میکنم پرسشهای طرح نشده زیادی باقی ماند!
باری، این مصاحبه را بخوانید تا این هنرپژوه اندیشمند را بهتر بشناسید؛ اما اجمالاً در معرفیاش بگویم:
اولین مقالاتش در حوزۀ مبانی نظری خوشنویسی در اوایل دهه ۸۰ منتشر شد که در آنها به زیباییشناسی خوشنویسی و دو اصل مهم در خوشنویسی یعنی «صفا» و «شأن» و همچنین «رابطۀ خوشنویسی با عرفان» پرداخته است. این مباحث ازجمله موضوعاتی است که تا نیمههای دهۀ هشتاد برای اولین بار در خوشنویسی کشور مطرح شدهاند و مقالات او جزو منابع این حوزه محسوب میشود. با خبرم که سرفصل رشتۀ تازه تأسیس «حکمت خوشنویسی و نگارگری» را که قرار است در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه اسلامی قم دانشجو بگیرد، نیز او نوشته است.
علیرضا هاشمی نژاد؛ هنرمندِ خوشنویس و پژوهشگرِ برجستهای است که پژوهش در خوشنویسی و زمینههای پیرامونی آن نظیر زیباشناسی اسلامی، تاریخ هنر اسلامی و امثالهم را محور اصلی تحقیقات و پژوهش خود قرار داده و از اواخر دهۀ هفتاد ضمن حضور در همایشها و سمینارهای تخصصی و معتبر، تا اوایل دهۀ نود بیش از ۳۰ مقاله از او منتشر شده است؛ از بین این مقالات میتوان به: کتابشناسی خوشنویسی، تلاشی در تبارشناسی خط شکسته، گزارشی از پیشینۀ زیباییشناسی به همراه فهرست آثار زیباییشناسی در ۷۰ سال اخیر (به زبان فارسی)، قطاعی و قطعه، نگاهی نو به تاریخ و تحول خط شکسته، شناخت مبانی عرفانی صفا و شأن در رساله آداب المشق، درآمدی بر مبانی زیباییشناسی خوشنویسی، ضرورت درک مرتبۀ زیبایی در هنر اسلامی، گفتوگو دربارۀ آموزش دانشگاهی فرش دستباف، دیدگاه مولانا دربارۀ هنر در مثنوی، قرآن نویسی در قرنهای هفتم و هشتم، خوشنویسی و عرفان در دانشنامه جهان اسلام جلد پانزدهم، یاقوت مستعصمی و سبکشناسی قلم نسخ، معرفی سه نسخۀ مهم در تاریخ تحولات خوشنویسی از سه خوشنویس کرمانی پیش از قرن هشتم، خوشنویسی؛ غفلت؛ یا تقابل نسبت انجمن خوشنویسان با پژوهش و ...اشاره کرد.
ازجمله تألیفات هاشمینژاد، میتوان کتابهای آسمانی و زمینی، معرفی قرآنهای گنجینۀ دانشگاه، نسخۀ کلیات خواجو، کتابت ۷۵۰ قمری با همکاری دکتر مدبری، سه مثنوی خواجو، نسخه کتابخانه بریتانیا، بخشهای تاریخ و تزیینات تاریخ و معماری باغ فتحآباد، سبکشناسی خوشنویسی قاجار و از صفا تا شأن را نام برد که آخرین آنها را انتشارات مانوش آذرماه گذشته رونمایی کرد. در این جلسه، مرتضی کریمینیا درباره مؤلف کتاب گفت: «درگیر شدن با تاریخ هنر خوشنویسی، درگیر شدن با تمام فرهنگ ما است و هاشمینژاد درواقع همین دغدغه را در آثار خود دنبال میکند. او ذوق هنری خود را در قالب خط بروز داده است و از طرف دیگر، ذهن او فقط درگیر خوشنویسی نبوده، او هر کتیبهای را که دیده، هر تصویری را که یافته دنبال کرده چون ذهن و دغدغۀ او تمام مسائل فرهنگ اسلام و ایران بوده است.»
جناب هاشمی نژاد، ما میدانیم که شما در ابتدا بهعنوان خوشنویس وارد عرصه هنر شدید، اما بهتدریج به سمت پژوهش در هنر تغییر مسیر دادید؛ اکنون دوست داریم از زبان خودتان دربارۀ این روند بشنویم؟
از دوره دبستان کتاب میخواندم. کتابهای طلایی امیرکبیر را دوره راهنمایی خوانده بودم؛ اما یادم هست از دوره دبیرستان سال ۵۹ و بعد از پایان دبیرستان به نوشتن علاقهمند شدم؛ و زمانی که کار خوشنویسی را شروع کردم،۱۳۶۴ شیفته کتاب و نوشتن و خواندن بودم. البته به هیچوجه فکر نمیکردم خوشنویسی را به طورجدی دنبال کنم، به موضوعات دیگری مثل فلسفه و ادبیات بیشتر علاقهمند بودم، بعضی کارهای هنری غیرحرفهای هم در خانه انجام میدادم تا اینکه یکی از دوستان ورزشکارم، پیشنهاد داد تا برویم خوشنویسی یاد بگیریم و رفتیم. چند تا دوست هم در دوره دبیرستان داشتم که با خط آشنا بودند، یکی آقای رضامند که پدرش متولی خانقاه بود و دیگری آقای علیرضا رشیدی که پدرش خوشنویس بود و ما با هم همکلاس بودیم؛ البته باید یادآوری کنم ذهن من از کودکی با ارزشهای خط خوب آشنا بود. پدربزرگم و پدرم در فامیل به خوشخطی معروف بودند و در کلاس اول دبستان اولین تمجید را بابت خوشخطی تجربه کردم. معلم هنر ما در مدرسه صدیق آقای بذرافشان بود که خوشخط بود و صدای خیلی خوبی هم داشت. اولین بار او مرا برای خوشخطی عملاً تمجید کرد و خواست که با اینکه قدم کوتاه بود و به تخته نمیرسید بروم روی نیمکت و الفبا را برای بچهها بنویسم. در هر صورت من و دوست ورزشکارم مدت دو ماه از کلاس آقای مهندس نواب زاده استفاده کردیم. خلاصه دیماه ۶۴ تعلیم خوشنویسی را شروع کردم و خرداد ۶۶ مدرک ممتاز گرفتم. دوستی با آقایان عبدالله فکری، محمد میرزایی و علی رشیدی در ادامه راه من خیلی مؤثر بود؛ اما بهطور کلی ساختار پیشین ذهن من که به فلسفه، تاریخ و ادبیات گرایش داشت، همراه من بود، در اثر همین مأنوس بودن با کتاب همزمان با خوشنویسی عملی، شروع کردم به مطالعه کتابهایی که در زمینه خوشنویسی بود. تاریخش و ماهیتش برایم جذاب شد و کمکم به مباحث کلی پژوهش در هنر علاقهمند شدم و مطالعه در این حوزهها را شروع کردم و اولین مقاله حرفهایام را درباره خوشنویسی نوشتم که نقدی بر یک کتابشناسی خوشنویسی بود.
...
https://srmshq.ir/pi32re
بخت با من یار بود که سال ۷۵ استاد علیرضا هاشمینژاد را شناختم و چه خوب شد همدیگر را شناختیم چون خوشنویسی ایرانی را چه بسیار دوست داشتم و حرف و سخنمان تمامی نداشت و هنوز هم ندارد... اینطور شد که کتاب گفتگویمان را منتشر کردیم و سعی کردیم باب صحبت را درباره جایگاه واقعی خوشنویسی باز کنیم و نگاهی از نوع دیگر به آن بیندازیم؛ نگاهی برخلاف نگاه همیشگی و مرسومی که عموماً از سر ستایش محض بود و چنان بود که تحسین و ستایش واقعی را نادیده و نانوشته میگذاشت و تعارفی بود که به صورتی تکراری از قرنها پیش ادامه و جریان داشت... که هنوز هم دارد...
https://srmshq.ir/ptdewj
همینقدر میدانم خوشنویسی، هنری است که حاصل کوشش عملی و نظری آن نوشتن است و تمام آثار گذشته تاریخ خوشنویسی ایران به این توسّخ مشاهده میشود. در روزگار امروز که جامعه نیازمند اطلاع داشتن از فضاهای علمی، عملی، هنری، تحقیقی، پژوهشی هر امری است و بخصوص هنر، که دامنه گستردهای برای بیان، احساس، ژرفنگری بزرگان فرهنگ، هنر و تاریخ بشریت دارد، امر بسیاری مهمی است.
پژوهشگر هنرهای اسلامی
https://srmshq.ir/maxrfq
پس از سقوط ساسانیان و با آغاز دوران اسلامی، تحولات هنر و معماری ایران وارد مرحله تازهای گردید و طولی نکشید که هنر خوشنویسی (در عرصه کتابآرایی و بعد معماری) ازجمله مهمترین دستاوردهای هنرمندان در سرزمینهای اسلامی شد. هرچند اگر منصفانه به تاریخ هنر ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی بنگریم، ایران کانون بیشترین تحولات و نوآوریها در انواع اقلام خوشنویسی و محل تولد خطوط نستعلیق و شکستهنستعلیق بود.
در همین راستا، دهههاست که بسیاری از پژوهشگران غربی و ایرانی توجه و تمرکز خود در مطالعات هنر، معطوف به بررسی تاریخچه خوشنویسی، تحولات ساختاری خطوط و سبکهای مختلف و زندگی و آثار خوشنویسان بزرگ تاریخ کردهاند و کتابها و مقالات فراوانی نیز در این باره منتشر شده است.
https://srmshq.ir/5pazog
اواسط دهۀ هشتاد بود که به نام علیرضا هاشمینژاد در مجلّۀ گلستان هنر برخوردم و مقالهای را با نام «مبانی عرفانی صفا و شأن در رسالۀ آداب المشق» از ایشان خواندم و افزون بر اطلاعات ارزشمندی که در ساختار نوشتار بود، از این که پژوهشگری کوشا و جدی را یافته بودم، خوشحال شدم.
پس از انقلاب اسلامی، شمار علاقهمندان به خوشنویسی رشدی فوقالعاده یافت و در هیچیک از ادوار تاریخ هنر ایران مشابهی برای آن را سراغ ندارم. این استقبال که در آن سالها به نظر جذّاب و کاملاً عادی بود، به مرور سببساز ناهنجاریهایی شد که یکی از آنها عدم تعادل در عرضه و تقاضا در دهۀ نود است. از هزاران هنرجوی دهۀ شصت، چند صد نفر در دهۀ اخیر به دریافت گواهینامههای استادی و درجۀ یک هنری نائل شدند و افول کلاسهای آموزشی و سفارشات هنری، موجب تنگی معیشت و بیکاری شماری از این خوشنویسان شده است.
...
https://srmshq.ir/9pm2fw
آقای علیرضا هاشمینژاد را سالهاست که میشناسم، افزون بر سی سال، مقارن همان سالهایی که بسیار جوان بودند و با ثبتنام در کلاسهای خوشنویسی، آنهم بهصورت مکاتبهای، آموختن آکادمیک خط را آغاز کرده بودند.
آن سالها برای یک جوان شهرستانی، رفتن مستمرّ به تهران برای آموختن خوشنویسی کار سادهای نبود، امّا علاقه و حرص ایشان برای آموختن آنقدر زیاد بود که ظرف مدّت کوتاهی موفق به اخذ درجه ممتاز شد. آنهم از طریق مکاتبهای و هرازگاه کلاسهای بسیار کم حضوری و مهمتر از آن تحت تولیت استادانی مثل جناب استاد اخوین…و استاد کابلی. قصد ندارم بگویم آن سالها درجۀ ممتاز، ممتازتر از الآن بود.
امّا بهراستی و بدون هیچ اغراقی، هنرجویان نسل قبل، هم از سرچشمههای زلالتری بهرهمند بودند و هم زحمت بیشتری میکشیدند. درک محضر استاد اخوین، درست در آن سالها که اوج قدرت ایشان هم بود، آقای هاشمینژاد را به شیوۀ قدما که استاد اخوین پرچمدار بحقّ آن بود، علاقهمند ساخت و ایشان نهتنها به این شیوه خوشنویسی را ادامه داد، بلکه چند سال بعد از آن شروع به کنکاش و پژوهش جدّی در زمینه خوشنویسی کرد.
...
https://srmshq.ir/1ync7j
مهدی قلی خان هدایت (حاج مخبرالسلطنه) مینویسد: «روزگاری غریب است و بازار دروغ را فروغ. مُجّربات کهنه است، بلهوسی تجدّد ... پای سود که در میان آید قلم از دست انصاف میافتد. حرفهای حسابی کهنه است، فقط جنجالها تازهاند ...»
به تأیید مهدی قلی خان هدایت میگویم آری، دیری ست به جادو روزگاران اندریم! هنر خوار شده به خارِ بیهنران. پنداری این تلخِ تاریخی را پایانی نیست. این مکررهای تجربه که نه به عبرت منتهی میشوند و نه به عزّت. نوبه نو کهنه میشوند فرصتها و بلندتر آهِ حسرتها. یا فرصت سوزی میکنیم به اغتنامِ مقامی یا حسرت سازی میکنیم به اهتمامِ سکوتی. ناگزیر شدهایم به نقّ و نظاره. آنکه میتواند نمیداند و آنکه میداند، تواناییاش گوشهنشینِ یأس است و اسیر عُسرت. طوفان دروکنندگانِ باد کِشتهایم! باشد که دیگرگونه فرجامی مقدّرمان.
...
https://srmshq.ir/b5p3xw
در دنیای جدید دیگر نمیتوان خوشنویسی را بر جایگاه آرمانی آن در دورههای تیموری و صفوی شناساند. خوشنویسی تا اوایل سدۀ چهاردهم هجری ضرورت، قدر و منزلت خود را در نسبت با بستر فرهنگی و معنی قابل درک هنر، حفظ میکند؛ اما از آن پس، آنچه میمانَد، صورت است؛ و تکرار صورتِ فاقدِ معنی است که ماهیت خوشنویسی را تغییر میدهد. خوشنویسی در اواخر قاجار دچار گسست میشود و در طبقهبندی هنرها، بهدرستی در هنرهای سنتی جای میگیرد.
امروزه این هنرها مانند جویباری به دور از هیاهوی متن جامعه حیات دارند. لطفی دارد، اما مرکز توجه نیست. خاطرهای است قومی که نگران از دست دادنش هستیم؛ بنابراین، با اندیشۀ احیا حیات دارند. فرصت شناخت و نقد واقعی مدتی است از هنر خوشنویسی سلب شده است و اساساً در مواجهه با پدیدهای که نگران جان کمرمقش هستیم، حیاتش هدف میشود نه چگونگی آن؛ وضعیتی که خوشنویسی در سدۀ اخیر داشت. این شرایط، جامعه و خوشنویسان را از شناخت واقعی خوشنویسی دور کرد. ازجمله مهمترین دلایل نقد گریزی جامعۀ خوشنویسی، همین شرایط است.
در جامعۀ خوشنویسی، دانستهها دربارۀ تاریخ خوشنویسی و سیر تحول خطوط، از نوع باورند و نه دستاورد پژوهشی سنجش مند. ضرورت بازنگری این باورها، امری اجتنابناپذیر است.
...
عضو هیئتعلمی دانشکدۀ هنر و معماری صبا دانشگاه شهید باهنر کرمان
https://srmshq.ir/0msroh
عالم هنر علاوه بر جنبۀ عملی و حرفهای، باطناً متضمن وجه نظری مهمی است که غفلت از آن به سود هنر و هنرمندان نخواهد بود. اصولاً رویکرد نظریهپردازانه به هر موضوعی، تضمینکنندۀ دقت، خودآگاهی و تأمل معرفتشناسانه در آن موضوع است و چنین رویکردی در عرصۀ هنر و زیرشاخههای آن به دلایلی ضرورت و مزیت فزونتر دارد. فرآیند آفرینش هنری ذاتاً متکی بر انواعی از دانش ضمنی است. امری که هنرمندان را از شرح هنر خویش و یا حتی خودآگاهی تفصیلی در برخی وجوه بینیاز میکند؛ اما به هر حال جایگاه هنر در عرصۀ کلان حیات معقول بشر و ضروریاتی چون ارتقاء ادراک هنری جامعه، آموزش هنر، حفظ، اشاعه و تداوم آن در طول تاریخ و تبادل پذیری در این عرصه، مجموعاً پرداختن به تبیین نظریهپردازانه در حیطۀ هنر را ضرورت بسیار میبخشد. هرچند دنیای هنر بهواسطه رمزآگین بودن خود جذابیت دارد، اما هنرشناسی همانند هر معرفت دیگر محتاج درجههایی از وضوح و یقین است که باید با رویکرد نظریهپردازانه به تأمین آن همت گماشت.
...
https://srmshq.ir/b1fowg
چندی پیش کتاب «از صفا تا شأن» اثر ارزشمند هنرمند و پژوهشگر عزیز علیرضا هاشمی نژاد به دستم رسید. با توجه به شناختی که از ایشان داشتم میدانستم که دانستنیهای بسیار مفید، بخصوص برای کسانی که در زمینه پژوهش و خلق هنرهای اسلامی و ایرانی کار میکنند در این کتاب وجود دارد. با شوق شروع به خواندن کردم اما از همان صفحه اول فهمیدم این کتاب فقط مجموعهای از مطالب گرداوری شده نیست. اندیشه مستقل و پخته آقای هاشمینژاد به شکلی مؤثر و هدفمند گفتهها و نظریههای بزرگان عرصه اندیشه و فلسفه را به خدمت بیان نظرات و دیدگاههای خود در مورد هنر اسلامی گرفته است. آن هم به زبانی که توانایی ارتباط با نسل امروز را دارد.
...
https://srmshq.ir/950new
نیاکان ما گفتهاند: هنری را که با خرد نیست به هنر مپندار و هنرمندان در همه رشتههای هنری دو دستهاند. یا با هنرشان خرد هست و یا نیست، دسته دوم صرفاً صنعتگرند که گرچه ارزشمند است، اما معلوم نیست که خرد چیز دیگری است.
ایشان خردمند راهگشاست. به دادههای موجود قانع نیست. جستجوگر است. چشمبسته چیزی را نمیپذیرد. به سرعت از مرحله تقلیدگری میگذرد و به آفرینشگری میرسد. ناچار حساس است.
حتی هنرمندان آفرینشگر نیز دو دستهاند: گروهی صرفاً ساخته و پرداخته هنر خود هستند و گروهی علاوه بر آن، هنر خود را هم پیش میبرند. هر دو دسته هنرمندند و قابل احتراماند، اما تحول در هر هنری و رشد آن پیشگامان آن هنر است.
...
دبیر بخش تاریخ
https://srmshq.ir/9mzvqj
استاد علیرضا هاشمینژاد چه نسبت به سابقه و پیشینۀ فعالیت، چه از منظر ابعاد کارها و چه به لحاظ تخصص و مهارت در عرصههای مختلف، شخصیتی شناخته شده و مطرح در سطح کشور است و از این چند سطر نوشته بنده بینیاز؛ اما بنا به ارادات و از طرفی، شخصیت و منش خاص ایشان، بر خود فرض دانستم حال که مجلۀ سرمشق این سنت پسندیده را در دستور کار خود قرار داده و قرار است برای برخی از فرهیختگان و فعالان عرصههای فرهنگی و هنری استان، پروندهای باز کند، بنا به ادای دین، چند سطری از آقای علیرضا هاشمینژاد بنویسم.
علیرضا هاشمینژاد را برخی به عنوان یکی از خوشنویسان برجسته استان و کشور میشناسند. برخی او را به واسطۀ تدریس در گروه هنر دانشگاه شهید باهنر، عدهای وی را محقق و پژوهشگر، تعدادی هم او را به دلیل پیشینۀ ورزشی و فوتبالیست بودن در خاطر دارند.
...
https://srmshq.ir/9y7kv8
حتماً نباید هنرمند، عالم و یا چهره باشی که محبوب جماعتی باشی و جایی در دل این و آن داشته باشی. همینکه منش اخلاقی و بدهبستان معمولت با آدمها خالی از ریا و رذالت باشد، صادقانه باشد، صمیمانه باشد و مهربانانه، حتماً مهرت به دل آدمها مینشیند و حرمت و عزت پیدا میکنی. آدمهایی که به اعتبار روابطشان با تو، به شناختی رسیدهاند و آنها که به اعتبار معرفی دیگران، تو را میشناسند. آدمها این روزها روی مناسبات خود با دیگران حساستر و محتاطتر شدهاند. بهراحتی به دیگران اعتماد نمیکنند. همین است که دوستیها قوام و دوامی ندارد و بدتر از همه، مهربانیها و خیرخواهیها کمتر شدهاند.
...
https://srmshq.ir/1ptchg
نخستین بار را از پسِ گذشت دو دهه به یاد نمیآورم اما آخرین بار را چند شب پیش بود که میزبان علیرضا هاشمینژاد بودم همراه با دوست مشترکمان جناب محمد لطیفکار عزیز.
هاشمینژاد فردی وفادار است، هم به دوستی و هم به آنچه میاندیشد و یا به عبارت بهتر به خودِ اندیشه. باری او را ندیدهام که دربارۀ چیزی سخن نگوید و گفتگویمان در وراجیهای یومیه منحصر بماند. همواره اوست که از جوِ موجود و تعارفات متعارف فرا میرود و فراتر از حال و احوال شخصی به احوال عمومی نقب میزند. اندیشهورزی عادت معمول اوست که خود نوعی خرقِ عادت است و خلافآمدِ فضای یکسانسازی که خلقوخوی خاص بودن و متفاوت اندیشیدن را برنمیتابد.
هاشمینژاد – به گواه آثارش - نهتنها منتقدی حرفهای، بلکه منتقدی وجودی است.
...
https://srmshq.ir/bms7kw
اگر نقاش بودم و از من خواسته میشد تصویری از علیرضا هاشمینژاد پژوهشگر و هنرمند گرانمایه ترسیم کنم؛ برایم چندان دشوار نبود. در تصور من او زیر یک درخت نشسته، دور تا دورش پر از کتاب است. لای چندین جلد از کتابهایش نشانهای گذاشته؛ و در حالیکه چای مینوشد، به موسیقی شجریان هم گوش میدهد؛ در همان حال او مشغول نوشتن یا تماشای یک تابلوی هنری است؛ اما نوشتن دربارۀ او بهمراتب برایم مشکلتر است؛ زیرا او دوست سیسالهام است و مرور این دورۀ طولانی و جا دادن آن در چند جملۀ کوتاه، امر غیرممکنی به نظر میرسد.
بنابراین در این یادداشت نمیتوانم دربارۀ رابطۀ دوستیمان که یک امر شخصی است مطلبی بنویسم. فکر کردم اما میتوانم حتیالامکان برداشت خودم را از او با مخاطبهای سرمشق و همۀ کسانی که به هر دلیل او را میشناسند، به اشتراک بگذارم.
هاشمینژاد، استادِ خوشنویسی، پژوهشگر و مدرس دروس مرتبط با هنر در دانشگاه شهید باهنر است. هروقت با او دیداری داشتهام حاصل آن، پربار و برایم ارزشمند بوده است. او بهجز از فرهنگ، هنر و کتاب، تقریباً از چیز دیگری حرف نمیزند. همیشه یک بغل کتاب دوستداشتنی که تازه وارد بازار شدهاند هم برای معرفی و نقد شفاهی، در اختیار دارد.
...
https://srmshq.ir/psfoeg
هرچقدر هم به کسی نزدیک باشید باید بتوانید از او فاصله بگیرید تا بشناسیدش. از من خواستند درباره علیرضا، همسرم که ۲۸ سال با هم زندگی میکنیم بنویسم، ابتدا چیزی به ذهنم نمیرسید. شاید از شدت وضوح. کمی فکر کردم دیدم او نیز مانند همه ویژگیهایی دارد که از برخی لذت بردهام و برخی را تحمل کرده، اما در مجموع در این ۲۸ سال چیزی نبوده که فاصلهای بین ما ایجاد کند؛ و جایگاه مهر و محبت آنچنان بوده که این پیوند را محکم نگه داشته است. اول از چیزهایی که تحمل کردم بگویم. وسواس زمان، حتی برای مهمانی رفتن و مهمان آمدن، او به وقت احترام فراوان میگذارد، خوشقول هم هست تنها در انجام برخی کارها دیدم نمیتواند به زمان پایبند باشد چون از طرف دیگری دچار وسواس است که کار به کمال انجام شود. در رعایت وقت و توجه به زمان بیش از هر کس خودش را آزار میدهد.
...
https://srmshq.ir/bn3qh8
از من خواستهاند که از پدر بنویسم. کار بسیار سختی است. میتوانم خودم را راحت کنم و چند جمله از روزهای لذتبخشمان و اتفاقات مثبت و ... بنویسم اما این متنی نخواهد بود که حق مطلب را ادا کند. کلیشههای بسیاری هم هستند که شاید به داد شخصی مثل من که تجربه اندکی در نوشتن دارد برسند، اما از آنها پرهیز میکنم، زیرا که همواره از هر چیزی که کلیشه شده است دوری کردهام و مخالفش بودهام.
برخلاف رسم معمول نمیخواهم به این بپردازم که چقدر شبیه پدر شدهام و تقلید از او باعث پیشرفت و خوشحالی من است و هزاران جمله دیگر که هر کسی توان حدس آنها را دارد. توضیح واضحات تنها باعث دوری از هدف خواهد بود. آنچه برایم مهم است اثری است که از او پذیرفتهام.
...